مادر!
در گستره ی کدامین غزل مرا سروده ای
که با هیچ آهنگی
عقربک خاموش تنم
نمی رقصاند
ثانیه های درون بند بند سلولهایم را؟
کدامین ترانه
لالایی تو بود
که خوابم بوی مرثیه گرفت؟
مادر،
این اقلیمای من است در آغوش قابیل
که با ترانه ی تو ، عاشقانه می رقصد؟
*
بخوان مادر
بخوان ترانه ایی
که از این خواب هزاران ساله بیدار شوم
و به خوابی بروم که در آن
من قابیل باشم! «حسين»
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: